تولد5سالگی در هجوم کورونا
سلام به روزهای پرامید از8اسفند میخواستم تولدت بگیرم، گفتن قرنطینه، اوضاع بد، هرروز بدتر شد، باخودم گفتم امروزبهترین روزه که جشن بگیرم برات، فردا رو چه دیدی خودت هم انگار منتظربودی، دلت سورپرایز میخواست🌈 هماهنگ کردم که کسی بهت چیزی نگه، فرستادمت خونه مامان جون باکمک خاله رویا همه چیزواماده کردیم، خاله رویا زحمت کیک خوشمزه رو کشید، هدیه هاروهم کادو کرد، وقتی از در اومدی داخل اصلا چیزی نمیدونستی، هرچی میگفتیم تولدت مبارک نمیدونستی به کی داریم میگیم، یهو که فهمیدی خیلی خیلی خوشحال شدی🎂🕺💃 برات ارزو دارم همه ی ارزوهات برات خاطره بشن💓❤️💞💓❤️💞💓❤️💞💓❤️💞💓❤️ به امید روزهای خوب، سلامتی، به امید روزهایی که بدون ترس بیرون میرفتیم و توی پارک ...
نویسنده :
نسرین
19:42